سونوگرافی NT
نی نی گلم دوازدهم مهر با مامان شهلا رفتیم سونوگرافی دکتر طاهریان بداخلاق . صبح ساعت شش و نیم رسیدیم اونجا قبل از دوازده نفر دیگه اسم نوشته بودند . خیلی از این دکتر تعریف میکردند و می گفتند تو هفته سیزده جنسیت و تعیین میکنه . خاله مژگان و چند نفر دیگه هم تایید کردند . قبل از من یه خانومی رفت داخل که هفته یازدهم بود و شما طبق سونو دوازده هفته ت بود . به اون گفته بود که احتمال زیاد پسر داره . مطمئن که شدم که الان معلوم میشه نی نی دخمله یا پسر . ازین دکتر بداخلاق تر ندیده بودم . ازش پرسیدم جنسیت نی نی م چیه نامرد اصلا جوابم و نداد . خیلی ناراحت شدم . سونوی طولانی ای بود خیلی نگران شدم . گفتم حتما خدایی نکرده یه مشکلی داری که هیچی ن...
نویسنده :
نارگل
19:21
اولین عکس نی نی گلم
شنیدن صدای نی نی
هفدهم شهریور نود و سه با بابا حسین و مامان شهلا رفتیم سونوگرافی . همگی برای شنیدن صدای قلب کوچولوت لحظه شماری میکردیم . با دقت به حرفهایی که دکتر برای منشی میگفت تا یادداشت کنه گوش میکردم که یهو بهترین صدای زندگیمو شنیدم ... بهترین لحظه ی زندگیم بود باورم نمیشد که یه موجود زنده تو دلم دارم . از خانم دکتر غلامی خواهش کردم که صدای قلبتو دوباره بزاره تا ضبط کنم ایشون هم با نهایت لطف اینکار و کردند و ... خداروشکر سالم بودی و مشکلی نداشتی طبق اولین سونوگرافی هشت هفته و 5 روزت بود .
نویسنده :
نارگل
17:17
بدون عنوان
سورپرایز بارداری
صبح بیست و یکم مرداد نود و سه تصمیم گرفتم برم آزمایشگاه . وقتی جواب آماده شد و منو صدا کردند از استرس پام به پایه ی صندلی گیر کرد ! جواب و که نگاه میکردم هیچی نمیفهمیدم نه عدد بتا یادم میومد نه مثبت و منفی بودن و ! انقدر گیج شده بودم که از مسئول اونجا پرسیدم مثبته یعنی چی ؟!!! وقتی گفت شما باردارید ، چشام پر از اشک شد مثل الان که دارم برات مینویسم . بی اختیار مسیر مخابرات تا شریعتی رو بدون هدف پیاده رفتم ، دلم میخواست جلوی خانوم ها رو بگیرم و بگم من حامله ام !! تصمیم گرفتم این خبر مهم و با سورپرایز به بقیه اطلاع بدم . دنبال یه جفت کفش نی نی و یه جعبه کادو بودم ، به سختی پیدا کردم و رفتم خونه . خونه رو مرتب کردم و خودم هم لباس خوشگل پ...
نویسنده :
نارگل
16:42
مقدمه
به نام خدای بهار آفرین بهارآفرین را هزار آفرین نی نی گلم ، این وبلاگ و تو سی و یکمین تولدم برات درست کردم . خونه مامان شهلا بودم و مثل همیشه پای کامپیوتر داشتیم عکس سیسمونی و ... میزدیم که یهو این فکر به ذهنمون رسید . امیدوارم دوست داشته باشی . ...
نویسنده :
نارگل
15:47