سورپرایز بارداری
صبح بیست و یکم مرداد نود و سه تصمیم گرفتم برم آزمایشگاه . وقتی جواب آماده شد و منو صدا کردند از استرس پام به پایه ی صندلی گیر کرد !
جواب و که نگاه میکردم هیچی نمیفهمیدم نه عدد بتا یادم میومد نه مثبت و منفی بودن و ! انقدر گیج شده بودم که از مسئول اونجا پرسیدم مثبته یعنی چی ؟!!! وقتی گفت شما باردارید ، چشام پر از اشک شد مثل الان که دارم برات مینویسم . بی اختیار مسیر مخابرات تا شریعتی رو بدون هدف پیاده رفتم ، دلم میخواست جلوی خانوم ها رو بگیرم و بگم من حامله ام !! تصمیم گرفتم این خبر مهم و با سورپرایز به بقیه اطلاع بدم . دنبال یه جفت کفش نی نی و یه جعبه کادو بودم ، به سختی پیدا کردم و رفتم خونه . خونه رو مرتب کردم و خودم هم لباس خوشگل پوشیدم و دوربین و آماده کردم . از اینجا به بعد و توی فیلم میبینی . بعداظهر هم همین سورپرایز و برای مامان شهلا و خاله مژگان داشتم ...