دخمل یکی یکدونه من
صبح با مامان شهلا و بابا حسین رفتیم سونوگرافی دکتر میزانی . مامان شهلا مثل مبصرها اسم مینوشت فدای مامان گلم بشم . طفلی مامان شهلا انقدر خوابش میومد خسته شده بود که نشسته خوابش برد .
اولین نفر رفتم داخل . از دکتر خواستم اجازه بده مامان شهلا فیلم بگیره که اجازه نداد بدجنس ، خیلی پشیمون شدم که نگفتم کارشناس رادیولوژی هستم و ... صدای قلب کوچولو تو برای سومین بار شنیدم . یه مانیتور هم روی سقف داشت و من کاملا دستها و پاهای خوشگلتو دیدم . بهترین لحظه های عمرم و تجربه کردم . خلاصه نفس مامان ، دکتر به سختی تلاش میکرد تا بفهمه نی نی گلم دخمله یا پسر ؟! همش میگفت پاهاش و چسبونده بهم نمیشه فهمید . صدا رو کامل ضبط کردم مامانی . گفت نودو پنج درصد دخملی ... کلی تلاش کرد و بعد قطعی گفت نی نی گلتون دخمله . منم بلافاصله گفتم خدایا شکرت .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی