اولین تکون خوردن نی نی
از شیفت شب اومده بودم و جلوی تلویزیون خونه مامان شهلا دراز کشیده بودم ، منتظر بودم روزی روزگاری شروع بشه . نون جزغاله میخوردم که یهو احساس کردم یه چیزی مثل حباب پاقی سمت چپ دلم ترکید ... کلی ذوق کردم و به مامان شهلا گفتم بعد هم چندبار دیگه تکرار شد این اولین تکون خوردن نی نی گلم بود . ساعت هشت و چهل دقیقه ششم آذر ششمین اتفاق قشنگ زندگیم رقم خورد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی